نتایج جستجوی عبارت «سرافراز محمدرضا زردشت خازن طاهری علی حداد بهرام زردشت رضا کردگاری آقای جعفر امین پور آقای بناکار آقای ماهوتی آقای موسوی سرهنگ کرمانی شب عملیات ثامن الائمه(ع) اعزام از نی ریز به اهواز استقرار در هتل آبادان کمبود مواد غذایی و استفاده از نان خشک» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
زندگینامه آزاده حسن توده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
برادر حسن توده فرزند رضا، در تاریخ یکم آذرماه سال1345 در روستای مشکان نی‌ریز در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود. دوران ابتدائی را در دبستان ششم بهمن روستای مشکان با موفقیت گذراند. سپس وارد مدرسه راهنمائی ابوریحان ‌شده و تا دوم راهنمائی تحصیل کرد. به دلائل مختلف از جمله مشکلات مالی و تحصیلی درس را رها کرده و برای کمک به تأمین معاش خانواده در کنار برادرانش به کشاورزی پرداخت. در محیط خانواده روستائی، اخلاقی پسندیده...
اهدای هزینه کفن و دفن و کفنی متبرکه به جبهه ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
آقای کاویانی در ادامه کمک های مردمی می گوید: (4-KAVIANI-7) " مردم واقعا" آنچه را که در توان داشتند را خالصانه به جبهه‌ها تقدیم می‌کردند " وی در این رابطه به اهدای کفنی‌ها ، همراه با هزینه کفن و دفنی که برخی از مؤمنین برای خود از پیش تدارک می بینند، اشاره می‌نماید: " برخی از مادرها که برای خود از مشهد یا کربلا کفن آماده ‌کرده و حتی مبلغی را که برای کفن و دفن تهیه کرده بودند را تحویل...
اهدای زیور آلات به جبهه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و بانوان »
یکی از ابعاد حضور خواهران و مشارکت آنان در جنگ اهدای زیور آلات به رزمندگان بود.آقای غلامرضا کاویانی که مسئولیت جمع آوری هدایای مردمی را از طرف ستاد پشتیبانی جنگ بعهده داشته است می گوید: (4-KAVIANI-7) " ما در این مورد که می‌توانیم زیور آلات را هم بعنوان کمک به جبهه جمع آوری نمود تجربه ای نداشتیم. در عاشورای سال 1360 برخی از برادران خوش ذوق از جمله شهید حمید کیوانی زحمت کشیدند و یک ماکت بزرگ از قدس...
اصطلاحات
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها »
1- "‌پرید‌"یکی از اصطلاحات رایج در بین رزمندگان این واژه بود. وقتی یکی از بچه‌ها در آفندها یا پدافندها به فیض عظمای شهادت نائل می‌گردید، همرزمان او می گفتند: فلانی هم پرید. به حق هم چنین بود پریدن از عالم "‌ناسوت‌" به عالم "‌لاهوت و ملکوت‌" 2- "‌پریدنی شده‌"‌: این اصطلاح را برای کسی بکار می‌بردند که حال و هوای معنوی خوبی داشت، بیشتر اوقات خود را به نماز، عبادت و نیایش ‌‌می‌پرداخت و به قول بچه‌ها آماده شهادت...
اعطای هدایا و لوازم ازدواج به جبهه‌ها
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
آقای غلامرضا کاویانی در ادامه از اعطای هدایای ازدواج از جمله حلقه‌های نامزدی، زیورآلات و حتی گوسفندی که جلو پای داماد و یا عروس قربانی می‌نمایند به جبهه می گوید: (4-KAVIANI-7) " ... ما چند مورد داشتیم عروسها و دامادهایی که انگشتری طلایی که برای ازدواج خود تهیه کرده بودند را به من تحویل دادند تا پس از تبدیل به پول به حساب جبهه واریز نمایم. مخصوصا" دو مورد یادم است که در زمان مراسم ازدواج دنبال من فرستادند...
خاطراتی از مجروحان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای دکتر جمشیدی در مورد مقاومت‌، ایثار و از خود گذشتگی رزمندگان مجروح‌، خاطراتی نقل می کند از جمله اینکه‌: در عملیات فاو بود که من 4-5 مجروح دیدم که اینها در حال شهادت بودند‌ و باید عمل می شدند. ابتدا آنها را احیاء کردند و لحظه‌ای که می خواستند آنها را احیاء کنند،‌چون لباسهایشان را سریع پاره می‌کردند که راحت بتوانند قلب را ماساژ دهند‌، دیدم این رزمنده‌ها یا یک دست ندارند یا یک پا‌. یعنی دست و...
پشه های خط خرمشهر
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
آقای محمدزاده در مورد ناراحتی بچه‌ها از پشه‌های خط خرمشهر می‌گوید‌: " هوا گرم و منطقه کاملا" باتلاقی و مرطوب بود.‌ گردان کمیل در نخلستانهای حاشیه شرقی اروند مستقر بود‌‌. پشه در این منطقه خیلی زیاد بود و برای جلوگیری از گزیدگی پشه‌ها یک پماد در اختیار بچه‌ها قرار می گرفت، که مشهور به " پماد سنگر " بود. اما پشه‌ها در برابر این پماد هم مقاوم شده بودند و از بوی این پماد بدشان نمی‌آمد. پشه‌ها طوری اذیت می‌کردند...
خاطراتی از جمع اوری کمکهای مردمی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و کمکهاي مردمي »
ترسیم کردن و بیان نمودن شور و عشق مردم و علاقه آنان برای مشارکت ملی و کمک به میادین نبرد کاری بس مشکل است . شاید بیان برخی از خاطرات بتواند گوشه‌ای از صحنه‌های شورانگیز و وصف ناشدنی را ترسیم کند. آقای کاویانی برخی از خاطرات خود در هنگام جمع آوری هدایای مردمی را اینگونه شرح می‌دهد: (4-KAVIANI-7) " ... یکروز در روستای چاه نصرویه و چاه دیمه در حال جمع‌آوری هدایا بودیم. هر کسی نسبت به وسع خود،...
زندگینامه جانباز عوض نگهداری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
عوض نگهداری فرزند محمد قلی، در تاریخ 7/5/1340 در روستای کوشکک در خانواده‌ای کشاورز و مذهبی چشم به جهان گشود‌. تحصیلات خود را تا مقطع پنجم ابتدایی در روستای خود ادامه داده و‌‌به علت مشکلات و کمبود مدرسه راهنمایی، ترک تحصیل نموده و به کار آزاد مشغول ‌گردید‌. ‌پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. برای انجام این وظیفه ملی به ارتش جمهوری اسلامی ایران پیوست‌. همزمان با شروع جنگ تحمیلی و تجاوزات...
شهدا سال 65 -وصیتنامه شهید اسحاق ولی زاده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد اسحاق ولي زاده »
بسم الله الرحمن الرحیم این چند کلمه وصیتنامه را برای چندمین بار می‌نویسم. با کمال صحت و سلامتی جسمی و روحی این جانب اسحاق ولی‌زاده فرزند ابراهیم، شماره شناسنامه 10، صادره از مشکان نی‌ریز. بنده در حدود هشتاد هزار تومان بدهکارم که تمام آن در دفتر حساب بنده نوشته شده و خانواده بنده از آن کاملاً باخبرند و اول از اموال بنده بدهی مرا بدهید و بپردازید. وکیل و وصی من خود همسرم است تا بچه‌ها کبیر شوند انشاءالله....